امیرمحمد و داداشی

سالی که نکوست ...

1390/1/1 1:29
186 بازدید
اشتراک گذاری

بازم سلام

این مطالب را در حالی که چند ساعت به تحویل سال نمونده،مینوسم. از اینکه این وبلاگو برای بازدید انتخاب کردید،سپاسگزارم.

راستش با اینکه خیلی خسته بودم ولی دلم نیومد قبل از سال تحویل، چند کلمه ای هم که شده ننویسم.

متاسفانه نتونستم به قولم عمل کنم و یه ۴۰روزی نتونستم بیام ولی واقعا گرفتار بودم. به هر حال...

امشب هم رفته بودیم خرید... دقیقه ۹۰و طبق معمول بنده همه جانبه مراقب امیر محمد و مامان هم آزاد و بدنبال انتخاب... البته برای مامان،امیرمحمد و داداشی... و من هم که خدا بزرگه تا ببینیم چی میشه و از ساعت ۱۹ الی ۲۳ و ... واقعا خسته شدم

خوب، یهتره بریم به استقبال بهار...

سال نو همه مبارک

سال۹۰ سالی با داداشی

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)